دبستان حضرت رقیه هدف: ارتباط بیشتر با دانش آموزان عزیز و اولیای گرامی و همکاران محترم |
|||
دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, :: 14:39 :: نويسنده : زینب حاجی عرب
دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, :: 14:35 :: نويسنده : زینب حاجی عرب
یادم باشد! دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, :: 14:30 :: نويسنده : زینب حاجی عرب
![]()
مادرم همیشه از من میپرسید: مهمترین عضو بدنت چیست؟
طی سالهای متمادی، با توجه به دیدگاه و شناختی که از دنیای پیرامونم کسب میکردم، پاسخی را حدس میزدم و با خودم فکر میکردم که باید پاسخ صحیح باشد. وقتی کوچکتر بودم، با خودم فکر کردم که صدا و اصوات برای ما انسانها بسیار اهمیت دارند، بنابراین در پاسخ سوال مادرم میگفتم: مادر، گوشهایم.
او گفت: نه، خیلی از مردم ناشنوا هستند. اما تو در این مورد باز هم فکر کن، چون من باز هم از تو سوال خواهم کرد. چندین سال سپری شد تا او بار دیگر سوالش را تکرار کند. من که بارها در این مورد فکر کرده بودم، به نظر خودم، پاسخ صحیح را در ذهن داشتم. برای همین، در پاسخش گفتم: مادر، قدرت بینایی برای هر انسانی بسیار اهمیت دارد. پس فکر میکنم چشمها مهمترین عضو بدن
هستند.
او نگاهی به من انداخت و گفت: تو خیلی چیزها یاد گرفتهای، اما پاسخ صحیح این نیست، چرا که خیلی از آدمها نابینا هستند.
من که مات و مبهوت مانده بودم، برای یافتن پاسخ صحیح به تکاپو افتادم.
چند سال دیگر هم سپری شد. مادرم بارها و بارها این سوال را تکرار کرد و هر بار پس از شنیدن جوابم میگفت: نه، این نیست. اما تو با گذشت هر سال عاقلتر میشوی، پسرم.
سال قبل پدر بزرگم از دنیا رفت. همه غمگین و دلشکسته شدند. همه در غم از دست رفتنش گریستند، حتی پدرم گریه میکرد. من آن روز به خصوص را به یاد میآورم که برای دومین بار در زندگیام، گریه پدرم را دیدم.
وقتی نوبت آخرین وداع با پدر بزرگ رسید، مادرم نگاهی به من انداخت و پرسید:
عزیزم، آیا تا به حال دریافتهای که مهمترین عضو بدن چیست؟
از طرح سوالی، آن هم در چنان لحظاتی، بهت زده شدم. همیشه با خودم فکر میکردم که این، یک بازی بین ما است. او سردرگمی را در چهرهام تشخیص داد و گفت: این سوال خیلی مهم است. پاسخ آن به تو نشان میدهد که آیا یک زندگی واقعی داشتهای یا نه. برای هر عضوی که قبلاً در پاسخ من گفتی، جواب دادم که غلط است و برایشان یک نمونه هم به عنوان دلیل آوردم.اما امروز، روزی است که لازم است این درس زندگی را بیاموزی.
او نگاهی به من انداخت که تنها از عهده یک مادر بر میآید. من نیز به چشمان پر از اشکش چشم دوخته بودم. او گفت: عزیزم، مهم ترین عضو بدنت، شانههایت هستند.
پرسیدم: به خاطر اینکه سرم را نگه میدارند؟
جواب داد: نه، از این جهت که تو میتوانی سر یک دوست یا یک عزیز را، در حالی که او گریه میکند، روی آن نگه داری. عزیزم، گاهی اوقات در زندگی همه ما انسانها، لحظاتی فرا میرسد که به شانهای برای گریستن نیاز پیدا میکنیم. من دعا میکنم که تو به حد کافی عشق و دوستانی
از آن به بعد، دانستم که مهمترین عضو بدن انسان، یک عضو خودخواه نیست. بلکه عضو دلسوزی برای خالی شدن دردهای دیگران بر روی خودش است. مردم گفته هایت را فراموش خواهند کرد، مردم اعمالت را فراموش خواهند کرد، اما آنها هرگز احساسی را که به واسطه تو به آن دست یافتهاند، از یاد نخواهند برد.
شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, :: 16:19 :: نويسنده : زینب حاجی عرب
گاه گاهی دل من می گیرد بیشتر وقت غروب آن زمانی که خدا هم تنهاست من وضو خواهم ساخت وز خدا خواهم خواست که تو تنها نشوی و دلت پر ز خوشی ها دمادم باشد... شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, :: 10:28 :: نويسنده : زینب حاجی عرب
اگه استرس دارید یه راه حل خیلی ساده و کم هزینه هست !
علائم اضطراب(استرس خودمون): تکرر ادرار،سرفه،حالت تهوع، احساس داغ شدن ،عدم تمرکز حواس ، لرزش و ناپایدار بودن پاها ،مشکل تنفس،تپش قلب،احساس خفگی وسر درد همگی علائم اضطرابند...
امتحان کنید !
دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, :: 20:13 :: نويسنده : زینب حاجی عرب
-برای هر ترس: لا اله الا الله -برای هر نعمت: الحمدلله -برای هر آسایش: شکرلله -برای هر سختی و دشواری: حسبی الله -برای هر گناهی:استغفرالله -برای هر غم و اندوهی: ماشاالله -برای هر دشمنی: اعتصمت بالله -برای هر چیز شگفت آوری: سبحان الله -برای هر مصیبتی:انالله و انا الیه راجعون -برای هر قضا و قدری: توکلت علی الله -برای هر طاعت و گناهی:"لا حول و لا قوة الا بالله العلی عظیم" شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, :: 15:22 :: نويسنده : زینب حاجی عرب
زنگ تفریح به صدا در می آید و وقت آن رسیده است که کمی استراحت کنید و خوراکی خشکبار و مغزهایی مثل گردو ٬فندق ٬ پسته و بادام و میوه های خشک مثل انجیر خشک و کیک و کلوچه وشکلات و چیپس و پفک و مواد غذایی چرب و شور را به مقدار کم و با
![]() بهتر است برای بهداشت بیشتر مواد غذایی را در کیسه کاغذی یا پلاستیکی و یا ورقه درباره وبلاگ ![]() بسم الله الرحمن الرحیم این وبلاگ توسط زینب حاجی عرب مربی ورزش دبستان حضرت رقیه (س) و دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی ورزشی جهت نمایش برنامه ها و توانایی های دانش آموزان مدرسه و جهت اطلاع رسانی از فعالیتهای انجام شده دبستان حضرت رقیه(س) دستگرد برخوار اصفهان و تبادل اطلاعات با مدارس سراسر کشور افتتاح گشته .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سايت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنيد. امید است که اطلاعات مفیدی ارائه شود. ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پیوندهای روزانه پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |